کد مطلب:149816 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

خطبه ی امام حسین هنگام ملاقات با حر
هنگامی كه حر با امام حسین ملاقات كرد و از مسیر حضرت ممانعت نمود، اعتذار جست كه نامه ی امیر عبیدالله - ابن زیاد - آمده و امر كرده كه من كار را بر شما تنگ بگیرم.


در این هنگام حسین، علیه السلام، در میان اصحاب و یاران خود بپا خاست و خطبه ای را ایراد فرمود، خدا را حمد نمود و بر پرودگار، ثنا فرستاد و جد بزرگوار خود را یاد كرده، درود بر آن حضرت تقدیم نمود. سپس فرمود:

انه قد نزل من الامر ما قد ترون و ان الدنیا قد تغیرت و تنكرت و ادبر معروفها و استمرت حذاء [جدا] و لم تبق منها الا صبابة كصبابة الاناء و خسیس عینش كالمرعی الوبیل الا ترون الی الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء ربه محقا فانی لااری الموت الا السعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما؛ [1] همانا كار به اینجا رسیده كه می بینید، دنیا دگرگون شده و زشت و ناخوش گردیده، خوبیهایش پشت كرده و جرعه ی زندگانی به آخر رسیده و چیزی. نمانده مگر مانند اندك آبی كه در ته ظرف آب باشد، و زندگی پستی مثل چراگاه زشت و بد عاقبتی، آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و از باطل باز نمی ایستند؟ باید مؤمن دیدار خدای را برگزیند و راغب به لقاءالله شود، راستی كه من مرگ (شهادت) را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملالت و خستگی نمی بینم.

سراسر این خطبه ی غرا و شكوهمند، نمایانگر شخصیت والا و سیمای زیبای امام حسین، علیه السلام، است، ولی جمله ی آخر، در این جهت، فروغ و درخشندگی ممتاز و مخصوصی دارد.


راستی این جمله، افتخارآمیز است كه امام حسین می فرماید: من مرگ را چیزی جز سعادت نمی بینم. شهادت، در نظر سیدالشهداء، علیه السلام، حیات جاوید و سعادت ابدی است، مرگی كه برای مبارزه ی با كجرویها و خلاف كاریها باشد، در ذائقه ی امام حسین طعم حیات و زندگی و سعادت دارد و در مقابل، می فرماید: زندگی با ظالمان را چیزی جز یك جریان ملالت بار و خستگی زا نمی دانم.

سلام خدا بر حسین، علیه السلام،. بر افكار و اندیشه های متعالی و سازنده ی آن بزرگوار.

راستی چه زندگی است كه انسان ناظر مناظر ظلم و ستمگری و اجحاف و تعدی درباره ی مظلومان باشد، این زندگی برای انسان كه وجدان بیدار و ضمیر آگاهی داشته باشد، خستگی آور و در حقیقت، ننگ است.


[1] ابن طاوس، محمد؛ اللهوف، ص 69.